شیخ محمّد حسن، صاحب «جواهر» به مسجد آدرس مسجد توفیق مشهد سهله علاقة فراوان داشت و هم او بود که حرکت به سوی مسجد سهله در چهارشنبه شب ها را شالوده گذاری کرد و زمانی که قصد رفتن به مسجد سهله را می نمود، دستور میبخشید که خیمه ها، وسایل و موادّ غذایی کافی را برای به کارگیری در طول استراحت میان راه شهر «نجف اشرف» تا مسجد سهله مهیا کنند. او، شاگردان و اطرافیانش بر رزرو مسجد توفیق مشهد اسب های زین شده سوار می شدند و مجموعه های بخش اعظمی از مردم با آنها حرکت کرده و شب را در آنجا بیتوته می کردند. احداث ساختمان این مسجد، مربوط به این نرم افزار ها بود.
برادر بلندمرتبه تر مالک جواهر، شیخ محمّد حسین که طلبه ای رند و مستعدّ بود نیز همراهشان می رفت تا اینکه در یکی از این سفرها به طور اتّفاقی و از روی اشتباه، آیتم اصابت گلوله قرار گرفت و در عنفوان جوانی، در حالی که در مسیر مسجد سهله بود، کشته شد.
ماجرا از این قرار بود: یکیاز عده ای که به فرمان روضه خوان جعفر کاشف الغطاء مشغول فراگیری فراگیری نظامی و تیراندازی در بیابان های گوشه و کنار شهر بود شماره مسجد توفیق مشهد تا در ازای وهّابیونی که دائماً کربلا و نجف را آیتم هجمه های خود قرار می دادند، بایستد و حفاظت کند، تیری شلیک می کند و به باعث انحراف در تیراندازی، روحانی محمّدحسین مورد اصابت گلوله قرار گرفته و رحلت می کند.
صاحب جواهر در بستر بیماری ای که منجر به رحلت او شد، از طرف یکیاز عیادت کنندگان، مورد پرسش قرار گرفت که در حالتی که خدای نکرده برای شما اتّفاقی بیافتد، مرجع تقلید مسجد طالقانی مشهد چه کسی خواهد بود؟ صاحب جواهر برای پاسخ به این سؤال دستورداد تا بزرگان از در بین علما و مجتهدان گردآوری شوند. آنها نیز بلافاصله به نزد صاحب جواهر رسیدند.
شیخ محمّد حسن، صاحب «جواهر» به مسجد آدرس مسجد توفیق مشهد سهله علاقة فراوان داشت و هم او بود که حرکت به سوی مسجد سهله در چهارشنبه شب ها را شالوده گذاری کرد و زمانی که قصد رفتن به مسجد سهله را می نمود، دستور میبخشید که خیمه ها، وسایل و موادّ غذایی کافی را برای به کارگیری در طول استراحت میان راه شهر «نجف اشرف» تا مسجد سهله مهیا کنند. او، شاگردان و اطرافیانش بر رزرو مسجد توفیق مشهد اسب های زین شده سوار می شدند و مجموعه های بخش اعظمی از مردم با آنها حرکت کرده و شب را در آنجا بیتوته می کردند. احداث ساختمان این مسجد، مربوط به این نرم افزار ها بود.
برادر بلندمرتبه تر مالک جواهر، شیخ محمّد حسین که طلبه ای رند و مستعدّ بود نیز همراهشان می رفت تا اینکه در یکی از این سفرها به طور اتّفاقی و از روی اشتباه، آیتم اصابت گلوله قرار گرفت و در عنفوان جوانی، در حالی که در مسیر مسجد سهله بود، کشته شد.
ماجرا از این قرار بود: یکیاز عده ای که به فرمان روضه خوان جعفر کاشف الغطاء مشغول فراگیری فراگیری نظامی و تیراندازی در بیابان های گوشه و کنار شهر بود شماره مسجد توفیق مشهد تا در ازای وهّابیونی که دائماً کربلا و نجف را آیتم هجمه های خود قرار می دادند، بایستد و حفاظت کند، تیری شلیک می کند و به باعث انحراف در تیراندازی، روحانی محمّدحسین مورد اصابت گلوله قرار گرفته و رحلت می کند.
صاحب جواهر در بستر بیماری ای که منجر به رحلت او شد، از طرف یکیاز عیادت کنندگان، مورد پرسش قرار گرفت که در حالتی که خدای نکرده برای شما اتّفاقی بیافتد، مرجع تقلید مسجد طالقانی مشهد چه کسی خواهد بود؟ صاحب جواهر برای پاسخ به این سؤال دستورداد تا بزرگان از در بین علما و مجتهدان گردآوری شوند. آنها نیز بلافاصله به نزد صاحب جواهر رسیدند.